"جناح موسوی... در کنار مردم است"
سیاست توده ایستی حکک در همراهی با یک جناح از رژیم اسلامی را افشاء و طرد کنیم!
نسرین رمضانعلی

این اساس سیاست ارتجاعی دوره اخیر "حزب کمونیست کارگری"٬ پس از خیزش توده های مردم برای سرنگونی رژیم٬ در برخورد به یک جناح از رژیم جمهوری اسلامی است که توسط لیدر این حزب حمید تقوایی در گفتار سه شنبه ١۳ مرداد خود تحت "جنگ جناحها و جنگ مردم" اعلام شده است. متن کامل این سیاست اعلام شده به این قرار است: "جناح  موسوی٬ جناح به اصطلاح مغضوب٬ جناح مغلوب تا جائیکه دارد علیه احمدی نژاد و خامنه ای می جنگد در کنار مردم است." البته از آنجائیکه این جناح هنوز در حال جنگ و جدال بر علیه جناح راست است٬ حکک نتیجه گیری میکند که در حال حاضر این جریان در کنار مردم است.

آقای حمید تقوایی بمنظور تاکید بیشتر و زدودن هرگونه شائبه ای از سیاستهای انقلابی گذشته این حزب در قبال رژیم اسلامی٬ اضافه میکند: "تا جائیکه اینها می آیند و علیه خامنه ای٬ علیه احمدی نژاد٬ یا دادگاههای فرمایشی٬ یا تنفیذ یا تحلیف و غیره صحبت میکنند٬ ما میگوئیم دارید همراه ما مردم حرکت میکنید."

در این سیاست بسیار روشن و صریح "یک جناح" از رژیم جنایتکاران اسلامی در گفتاری که تحت عنوان "جنگ جناحها و جنگ مردم" نامگذاری شده و انتظار میرود که دعوا و جدال جناحهای رژیم از جدال مردم علیه هر دو جناح رژیم مجزا شود٬ اعلام شده است تا جائیکه بر علیه خامنه ای و احمدی نژاد مبارزه کند٬ "در کنار مردم" و "همراه ما مردم" قرار داده شده است. به عبارت دیگر٬ تا اطلاع ثانوی و تا زمانیکه جناح موسوی – خاتمی – کروبی٬ و شاید هم رفسنجانی٬ با جناح احمدی نژاد و خامنه ای سازش نکرده اند و بر علیه آنها می جنگند٬ در کنار "ما مردم" قرار دارند.

رهبری حکک با این چرخش به راست عملا یک جناح از ارتجاع حاکم را در کنار مردم و همراه مردم قرار داده است. این سیاست حتما به قول آقای سعید صالحی نیا تعبیر دیالکتیکی و دینامیک کاربرد سیاست "دوستان مردم کیانند" لنین در شرایط حاضر است. و حتما یکی دیگر از "در افزوده های" تاریخی آقای حمید تقوایی به سیاستها و کمونیسم منصور حکمت در این دوران است؟! و یا شاید مانند پروژه ارتجاعی "اکس مسلم" یک در افزوده دیگر و نشان "اجتماعی" شدن این حزب است!
ما اعلام میکنیم که نه تنها هیچ جناحی از رژیم اسلامی تحت هیچ شرایطی در "کنار ما مردم" و یا "همراه ما مردم" نیست. بلکه سران این جناح از خاتمی و موسوی و کروبی و رفسنجانی همگی در کنار خامنه ای و احمدی نژاد و مصباح و یزدی و شاهرودی و لاریجانی و کلیه سران رژیم به جرم بیش از سه دهه جنایت علیه مردم باید محاکمه شوند.

ما اعلام میکنیم که یک سیاست کمونیستی هیچگونه "همراهی" و "همسویی" با هیچیک از جناحهای رژیم اسلامی ندارد. کل رژیم اسلامی٬ تمامی باندها و جناحهای آن باید سرنگون شود. 
حال این سیاست را با سیاست مهدی رجبی از فعالین سنت توده - اکثریت در قبال جناح موسوی مقایسه کنید: میگوید: "من دراین نوشته قصد جدل سیاسی با آقای موسوی را ندارم، و همچنان از این قاعده در رابطه با ایشان پیروی می‌کنم که مادام که او سر سازش با گروه بندی خامنه‌یی ـ احمدی نژاد را ندارد، و در رودررویی با بانیان تقلب و کودتای انتخاباتی پایمردی نشان می‌دهد، باید از او پشتیانی نموده، و از اقدام به کار و نوشتن مقاله‌یی که او را تضعیف نماید، پرهیز نمود. بهر حال، هدف نوشتار کنونی، تضعیف ایشان نمی‌باشد، بلکه در پی آن است تا دیدگاه‌های جنبش سبز و «سران» آن از آغشتگی‌های غیردمکراتیک پیراسته شود." (مهدی رجبی٬ سایت اخبار روز)
مهدی رجبی توده ای - اکثریتی میگوید مادام که موسوی سر سازش با خامنه ای و احمدی نژاد ندارد مورد پشتیبانی است و نباید او را تضعیف کرد. حمید تقوایی پوپولیست میگوید٬ موسوی "تا جائیکه دارد علیه احمدی نژاد و خامنه ای می جنگد در کنار مردم است". تفاوتها کاملا میکروسکپی و درون خانوادگی است. در سیستم توده ای – اکثریتی هم دفاع از جناح موسوی بی قید و شرط نیست. در سیستم  فکری حمید تقوایی هم قرار گرفتن در "کنار مردم" و "همراه مردم" به معنای "مقابله" و "جدال" معنا نمیدهد.
 
اما حمید تقوایی این بخش از سیاست توده ایستی خود را نیز ناتمام و یا ناروشن نگذاشته است. ایشان در سخنرانی خود در انجمن مارکس کانادا نیز رسما اعلام کرد که: "من وارد کشتی گرفتن با موسوی نمی شوم". به زبان دیگر٬ ایشان وارد جدال با یک جناح از رژیم جمهوری اسلامی٬ جناحی که قتل عامهای سالهای شصت و شصت و هفت را در کارنامه خود  دارد٬ نمیشود. این جناح فعلا از لیدر حکک تا اطلاع ثانوی معافیت و بخشودگی و به قولی "امان نامه" گرفته است. چه بذل و بخششی!

١۳ آبان و تاثیرات آن در حکک
اما شاید گفته شود که حوادث ١۳ آبان یک نقطه عطف در جامعه بود شاید سیاستهای این حزب تغییر کرده باشد؟ شاید گفته شود که این حزب اطلاعیه صادر کرد و اعلام کرد که مردم در جنوب شهر شعار میدادند: "نه موسوی٬ نه احمدی٬ آزادی٬ برابری"٬ در این باره چه باید گفت؟ آیا سیاستهای این حزب تغییری نکرده است؟ آیا حتی شرمگینانه هم که شده این سیاست توده ایستی را کناری نگذاشته اند؟

واقعیت این است که شعار "نه موسوی٬ نه احمدی٬ آزادی٬ برابری" یک شعار رادیکال و آزادیخواهانه بر علیه کلیت رژیم اسلامی و هر دو جناح آن است. شعاری است در درجه اول در مقابل سیاست رسمی و اعلام شده رهبری حکک که رسما سران جناح اصلاح طلب حکومتی را از لیست محاکمه سران رژیم اسلامی خارج کرد٬ رسما اعلام کرد که با سران این جناح "کشتی نمیگیرد".
بعلاوه این شعار عکس العملی به تغییر سیاست جناح موسوی نیست. ادامه سیاستی نیست که ابتدائا و پیش از ١۳ آبان بر علیه یک جناح بوده که بر اثر چرخشی در سیاست جناح موسوی در قبال جناح راست حاکم به مقابله با هر دو جناح برخاسته است. کسانی که این شعار را به هر درجه ای در اعتراضات جاری کرده اند٬ فعالین جنبش ما٬ جنبش کمونیسم کارگری اند که خوشبختانه تحت تاثیر سیاستهای رهبری کنونی و پوپولیست حکک قرار ندارند و ماشین تبلیغاتی این حزب نتوانسته است سیاستهای ارتجاعی این لیدرشیپ را جا بیندازد. و این مایه خوشبختی است.
اما آیا سیاستهای این حزب پس از ١۳ آبان تغییری کرده است؟ پاسخ به این سئوال هم منفی است. نه سیاست رسمی و اعلام شده جناح موسوی تغییر کرده است و نه سیاست راست حمید تقوایی لیدر پوپولیست این حزب. ایشان در یک برنامه ویدئویی خود تحت عنوان "سرنگونی یعنی درهم شکستن ماشین دولتی" جوهر همان سیاست قبلی خود در قبال جناح موسوی را به شکلی دیگری اینگونه بیان میکند:
 این جریان "دو راه بیشتر در جلوشان نیست. یا اینکه به خواست مردم احترام میگذارند و به دنبال مردم روانه میشوند. و این را میپذیرند که این جنبش پیروزیش و حتی اگر بخواهد کمترین تغییراتی در جهت بهبود وضع مردم ایجاد کند باید کل جمهوری اسلامی را کنار بزند و یا بهمراه جمهوری اسلامی خودشان کنار زده میشوند. وسط نمیشود نشست. راه سومی نیست."

این سیاست بعد از ١۳ آبان ایشان در قبال این جناح است. ایشان هنوز هم از جریان جناح موسوی "نا امید" نشده است. هنوز هم معتقدند که این جناح "ظرفیت" و یا "پتانسیل" همراهی و روانه شدن به دنبال مردم را دارند. در اینجا اگر چه خوشبختانه از سرنگونی کل جمهوری اسلامی صحبت شده است اما کماکان از یک جناح از خود این رژیم انتظار میرود که "انتخاب" کند. یا همراه مردم شود یا سرنگون شود. یا همراه مردم شود و در سرنگونی خودش شرکت کند و یا سرنگون شود. گویا یک "انتخاب" این جناح از رژیم اسلامی میتواند این باشد که خود بازیگر پروسه سرنگونی رژیم خود شود. رژیمی که بارها و بارها اعلام کرده اند که بخاطر حفظ آن پا به میدان گذاشته اند. معلوم نیست چندین بار دیگر سران این جناح باید اعلام کنند که هدفشان بازگردندان اوضاع رژیم به دوران "طلایی" آدمکشی خمینی است تا آقای تقوایی از این سران آدمکش رژیم اسلامی در دهه اول حاکمیتش بپذیرند و قبول کنند که هدفشان واقعا حفظ نظام اسلامی است و نه آنچه که آقای تقوایی از این جناح انتظار دارند؟ و اگر بر علیه جناح راست اعتراضی میکنند نه از سر اینکه میخواهند رژیم شان نابود شود بلکه از این سر است که "زیاده روی" جناح راست را به ضرر کل نظام کثیف شان میدانند. "بیچاره" این اصلاح طلبان حکومتی سبز در موقعیت بدی گیر کرده اند٬ نه خامنه ای و احمدی نژاد می پذیرند که این جناح خواهان حفظ نظام است و نه حمید تقوایی؟ در حقیقت باید گفت اگرچه ١۳ آبان یک نقطه عطف در اعتراضات جامعه بود٬ اما در سیاست لیدر این حزب تغییرات چندانی حاصل نشد و رهبری این حزب کماکان سیاست دوگانه ای را در قبال یک جناح از رژیم اسلامی دنبال میکند.
اما اجازه دهید برای لحظاتی هم شده که فرض کنیم که این جناح بر سر دو راهی آن انتخابی را انجام میدهند که لیدر حکک ازشان توقع دارد و "دنبال مردم روانه شوند.": بعد چی؟ در این صورت رهبری حکک چه سیاستی را در قبال آنها اتخاذ خواهد کرد. با این جناح همکاری خواهد کرد؟ قبلا که اعلام کرده بود با آنها "کشتی نخواهد گرفت". آیا با آنها دست به "اتحاد عمل" خواهند زد و بنوعی با آنها متحد خواهد شد٬ همانطور که ناصر اصغری از کادرهای کمیته مرکزی این حزب به دنبال اتحاد "از چپ چپ تا راست راست" خواهند رفت؟ کاری که عملا در بسیاری از تظاهراتها در خارج کشور انجام دادند و با ناسیونالستهای پرو غربی و فالانژیستهای شیر و خورشیدی تظاهرات مشترک سازمان دادند و از تریبونهای خود سرودهای "ای ایران" را پخش کردند.

بعلاوه باید اذعان کرد که این جریان هم اکنون به نوعی به "دنبال مردم روان" است. به دنبال مردم روان است تا اعتراضات آنها را کنترل و مهار کند. "به دنبال مردم" روان است تا اعتراضات را به عقب بکشد و جلوی بروز تمایلات سرنگونی طلبانه در ابعاد همه جانبه را سد کند. "به دنبال مردم روانه" است تا شعارهای کثیف "الله اکبر" و "یاحسین – میر حسین" و ... را به این صف اعتراضی حقنه کند. به دنبال مردم روانه است تا جلوی شعار سرنگونی رژیم اسلامی را سد کند.
در جمع بندی از بحث باید گفت که واقعیت این است که جناح موسوی بر سر هیچ دو راهی نیست. بر عکس این رهبری "حزب کمونیست کارگری" است که در مقابل یک دو راهی در مقابل جناح موسوی قرار دارد. یا باید سیاست توده ایستی کنونی را به پایان منطقی خود ببرد و در کنار توده ای ها و اکثریتی ها و مشروطه خواهان قرار بگیرد یا با نقد روشن و صریح سیاستهای حمید تقوایی و کنار زدن این خط سیاست رادیکالی در قبال هر دو جناح رژیم اسلامی اتخاذ کند. اتخاذ یک موضع رادیکال و انقلابی در قبال هر دو جناح رژیم اسلامی پیش شرط یک سیاست آزادیخواهانه و برابری طلبانه است. همراهی به یک جناح از رژیم اسلامی یک سیاست ارتجاعی است که باید عمیقا نقد و افشاء شود.

زنده باد حزب اتحاد کمونیسم کارگری
*سیاستهای کنونی آقای حمید تقوایی در قبال جناح اصلاح طلب حکومتی تشابه بسیاری با سیاست تشکیل دولت موقت با امثال حجاریان آقای کورش مدرسی دارد. آن سیاست هم حاضر به سازش و بند و بست با یک جناح از رژیم اسلامی بود. منشور سرنگونی حزب "حکمتیست" نیز اساسا بر این سازشکاری استوار شده بود.